دانلود فیلم

دانلود فیلم

دانلود فیلم

دانلود فیلم

Freaks - یکی از ما: بررسی فیلم نتفلیکس
نقد و بررسی فیلم ابرقهرمانی ساخته شده در آلمان توسط نویسنده Dark ، Marc O. Seng ، به کارگردانی فلیکس بایندر و بازیگری کورنلیا گروشل. از 2 سپتامبر در Netflix.

 


فیلم ابرقهرمانی در واقع به یک رشته واقعی متعلق به خانواده گسترده سینمای خارق العاده تبدیل شده است ، به همین دلیل تعداد بیشتری از آنها در عرض های جغرافیایی مختلف تولید می شوند. حتی در آلمان کسانی هستند که تصمیم گرفته اند با زیر ژانر مورد بحث رقابت کنند و کسی فلیکس بایندر است و در مرحله نوشتن توسط مارک او.سنگ پشتیبانی می شود ، یعنی یکی از نویسندگانی که یکی از تحسین شده ترین سریال ها را زنده کرد سالهای اخیر ، یعنی Dark. Freaks - Una di noi ، نسخه اصلی نتفلیکس که از 2 سپتامبر توسط غول پخش جریانی با ستارگان و راه راه توزیع می شود ، در آلمان متولد می شود.

Freaks - یکی از ما - داستان کلاسیک درباره ابرقهرمانان که با معضل معضلات دست و پنجه نرم می کنند: هدیه یا نفرین؟
Freaks - یکی از ما cinematographe.it

وقتی از نظر تأمین چنین فراوانی وجود داشته باشد ، هم از نظر صفحه نمایش بزرگ و هم از نظر سریال ، خطر مواجه شدن با محصولات فتوکپی و کلون های ساخته شده در سس های ممکن و قابل تصور کاملاً زیاد است. ریسکی که تیم تحت هدایت بایندر قطعاً محاسبه کرده است ، اما با تعادل قادر به جلوگیری و پایین نگه داشتن آن نبود. در واقع ، نتیجه این است که داستان کلاسیک در مورد قهرمانان و قهرمانانی با قدرت های فوق العاده ، با معضل معضلات دست و پنجه نرم می کند: هدیه یا نفرین؟ س askال کردن ، قهرمان اصلی آن لحظه است ، وندی (کورنلیا گروشل) ، یک آشپز غذاخوری ، متاهل و مادر یک کودک ، که متوجه می شود دارای قدرت فوق بشری و قدرت وحشیانه است که به دلیل قرص تولید شده توسط یک فرد دست نیافته ، آرامش بخشیده و مخفی نگه داشته می شود. سازمانی که شما و امثال شما را مطیع و پنهان از چشم انجمن می خواهد. او پس از آگاهی از ماهیت واقعی خود و کشف توطئه ، همراه با گروه کوچکی از ابرقهرمانان ، تصمیم به عصیان می گیرد و هویت از دست رفته را به بسیاری از افرادی که دوستش دارند مجبور به خفه کردن آن می شوند.

در Freaks - یکی از ما لحن ها و رجیسترهای جدی و طنزآمیز متفاوت است
در طرح خلاصه می توان به مضامین و ویژگی های سبک گرایش ، از جمله کلید اصلی مرتبط با پذیرش دیگری به عنوان "متفاوت" ، که با آن دوستداران طنزهای سینمایی (بالاتر از همه از حماسه X-Men) فراخوانی می شوند ، آسان است. در اکثر قریب به اتفاق موارد مقابله کنید. بنابراین بسیار دشوار است که به فیلمی برسید که بتواند به شکلی اصیل یا حداقل سو abاستفاده نشده ، یک مضمون و ژانر را که اکنون بسیار گسترده کاوش شده اند ، کاهش دهد. واقعیت این است که Freaks - یکی از ما مانند ملودی که قبلاً شنیده شده است "بازی" می کند ، و با نمره ای حرکت می کند که شباهت های زیادی با مدل های خارج از کشور دارد ، که در افق آن چنان باقی مانده و بسیار دور هستند. این فیلمساز آلمانی به سختی سعی در یافتن یک کلید ، ترکیب زنگ های جدی و طنزآمیز و ثبت نام کرد ، اما دری که در نهایت باز کرد در بازاری باز می شود که در آن پروژه هایی مانند این با سرعت نور پراکنده می شوند.

Freaks - یکی از ما: یک فیلم لذت بخش ، حتی گاهی خنده دار ، اما هیچ کاری بدون آن نمی توانستیم انجام دهیم
Binder's یک فیلم لذت بخش است ، گاهی اوقات حتی خنده دار ، اما هیچ کاری بدون چنین ضیافت فراوان و متنوعی نمی توانستیم انجام دهیم. پس از این تعجب می شود که دلیل این انتخاب ، وقتی پیشنهادی که به مردم ارائه می شود طبق روشی که اکنون تدوین شده است ، دنبال می شود. در حقیقت ، این مواد برای تهیه دستور العمل از بین رفته اند ، همانطور که گابریل ماینتی در کتاب "آنها او را Jeeg Robot نامیدند" انجام داد. آنچه را شخصی نمی بینید ، در ضربات قلم مو تفسیری گروشل است که قادر است شخصیتی استاندارد مانند وندی را به دست بگیرد ، و او را به یک قهرمان غم انگیز و سخت جنگ ، بین دو طرف انسانی و فوق انسانی تقسیم کند. کدام یک از این دو پیروز خواهد شد ، آن را به چشم انداز واگذار می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۱۷:۲۴
حسین طاهری

جریان اصلی: بررسی فیلم جیا کوپولا
نقد و بررسی فیلم Mainstream ، فیلم بسیار بد Gia Coppola (اما بدون شرور) که در ونیز 77 با یک اندرو گارفیلد باورنکردنی ارائه شد.

توسط Giulio Zoppello -5 سپتامبر 2020 ساعت 16:45

7
اشتراک گذاری
10 سال از شبکه اجتماعی دیوید فینچر درباره تولد فیس بوک می گذرد. اکنون ، 10 سال بعد ، جریان اصلی Gia Coppola وضعیت را بررسی می کند ، به ما نشان می دهد که در این میان جهان چه شده است ، چگونه تغییر کرده ایم ، معنای آن در زندگی ما چیست ، که به بالای زنجیره غذایی رسیده است.
همه چیز با فرانکی (مایا هاوک) زیبا آغاز می شود ، یک متصدی باران جوان و گمشده ، که به تازگی از پدر یتیم شده و مجبور به ادامه کار در یک کلوپ ناخوشایند در بلوار هالیوود شده است ، جایی که او فقط دوست جیک (نات ولف) دارد تا او را همراهی کند.
وقتی پیوند تاریخی ، کاریزماتیک و غیرقابل پیش بینی (اندرو گارفیلد) ، یک کمدین استندآپ بسیار sui generis ، در مسیر او ظاهر می شود ، همه چیز تغییر می کند. این سه با هم با عملکرد خود به یک پدیده اینترنتی تبدیل می شوند ، اما به زودی می توانند با واقعیت جهانی روبرو شوند که ظاهر و واقعیت آن غیرقابل تعریف است و خودشیفتگی و باطل بر آن حاکم است ...

جریان اصلی فیلمی با انرژی باورنکردنی است
جریان اصلی 2

جریان اصلی بدون شک فیلمی است که به لطف فیلمنامه ای دقیق و هرگز پیش پا افتاده (با امضای جیا کوپولا و تام استوارت) فراتر از ژانر Indie است که به وضوح برای عکاسی از Autumn Durald Arkapaw به آن اشاره می کند. ابتدا قاطعانه به سمت فیلم روی سن می رود ، سپس ب aعدی بسیار نزدیکتر به دراماتیک را می پذیرد ، تقریباً می توان گفت برای جامعه شناسی. تقریبا. از آنجا که فیلم کاپولا اساساً به روش کاملاً روشنی با شبکه اجتماعی در ارتباط است و اتفاقی نیست که اندرو گارفیلد ، که در آن زمان برای ما ادواردو ساورین ، یکی از موجودات برجسته رسانه بود ، بنیانگذاران غول اجتماعی.
10 سال. 100 به نظر می رسد که گذشت ، اکنون علاوه بر فیس بوک ، ما باید اینستاگرام ، تلگراف ، پینترست ، توییتر را حساب کنیم ، یوتیوب به یک بزرگ تبدیل شده است و سپس سیل جهان های بهم پیوسته دیگری داریم که باعث ایجاد یک جانور جدید تسخیر کننده جهان می شود: تأثیرگذاران.
و این به آنها است که فیلم کوپولا "تقدیم" می شود ، به این دنیای جدید از مشاهیر کارآفرین ، نمادهای دورانی که از خودخواهی ، تصویر ، ناامنی و ریاکاری ساخته شده است و هیچ کس دیگر نیست.

اندرو گارفیلد مانند او هرگز ندیده اید
جریان اصلی به عنوان یک فیلم در مورد فرانکی زیبا و غمگین آغاز می شود ، که مایا هاوک واقع گرایی ، انسانیت ، شیرینی و نور داخلی کم نور اما قابل مشاهده ای را نشان می دهد که ناامنی ها و ساده لوحی او را برجسته می کند.
اما اندرو گارفیلد ستاره 95 دقیقه است ، او توتم آن دنیای مشاهیر از Youtube و Social است که اکنون نقش مسیح را در جهانی بازی می کنند که دارای یک دین جدید و تنها است: هویت مجازی.
اینکه چگونه این نفوذ و خوب یا بد جایگزین جسمی ، واقعی می شود ، در مسابقه موفقیت این کمدین استندآپ با استعداد و درخشان ، بلکه خودشیفت ، دستکاری ، دروغگو و خودخواه نشان داده شده است.
با تعادل ، 10 سال پس از فیلم فینچر ، جیا کاپولا با بازی Mainstream به ما اجازه می دهد اژدهایی را که بزرگ کرده ایم ، هیولایی که سرمان را از آن جدا نکرده ایم ببینیم و بار دیگر به ما یادآوری می کند که پیشرفت و پیشرفت فناوری دو چیز است ناهمسان.
و چگونه ، در اصل ، این دسته جدید 90٪ ساکن افراد بدون هیچ استعدادی هستند ، که هر چیزی را به جهان اهدا می کنند ، گوسفند ، پر سر و صدا به دلیل خالی ، مبتذل به دلیل نادان. و ریاکارانه. ریاکاری و خشونت آمیز به گونه ای گستاخانه ، که وقتی به آن فکر می کنید شگفت آور است که چگونه می توان آنها را دنبال کرد.

درام نسلی بدون همدلی
جریان اصلی سینما. it

بدون تخفیف ، بدون بهانه و بدون هیچ گونه سرزنش در جریان اصلی برای نسل های جدید زامبی ها ، جعلی ها ، منافقین ، کمدین های بی استعداد و بدون آرمان و رویا ، اما ظاهر شدن ، پول آسان ، تغذیه منفی که به هیچ توشه هنری واقعی متکی نیست.
جلوه های ویژه ، مادی گرایی ، نگاه های غیرممکن ، ابتذال ، کیچ به عنوان یک دین ، ​​حتی دفع مدفوع یا هیچ چیز دیگری را به رویدادی تبدیل می کند که از آن درآمدزایی می شود و باید دنبال شود.
زندگی امروز با تلفن i است ، دیگر در آنجا نیست ، در زندگی واقعی ، دیگر با ارزش های غیر از آن لحظه ارتباط ندارد ، نه همدلی با دیگران و نه عزت را نمی شناسد مگر اینکه مد باشد.
و این سرزنش در بدشانسی وجودی جیک (نات ولف خوب) زندگی می کند ، محکوم به از دست دادن در زمینه وجودی ، احساسی (اما نه اخلاقی) ، دقیقاً به این دلیل که او خودشیفته کمدی و دستکاری نیست ، از کسانی که دختران ناامن مانند مایا را دوست دارند اما سرانجام بیش از همه برای عموم مردم فاسد متشکل از همه ما.
مهارت های اجتماعی و توانایی اغواگر شمرده می شود ، بقیه در صندلی عقب قرار می گیرند ، این مهم است که بدانیم چگونه می توان جمعیت را به دام Mein Kampf گرفتار کرد ، و اگر به آن فکر کنیم ، امروز کسی مثل هیلتر ده برابر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۰۱:۵۳
حسین طاهری

خانم مارکس: نقد و بررسی فیلم سوزانا نیچایارلی
سوزانا نیچایارلی با خانم مارکس یک فرصت از دست رفته در ونیز 77 را نشان می دهد ، اما یک مراقبت در جهت و به سبک بلوغ عالی است.

توسط مارتینا بارون -5 سپتامبر 2020 19:30

38
اشتراک گذاری
خطای جدی تری وجود داشتن ماده مناسب برای استفاده و ندانستن نحوه استفاده از آن است. از آنجا که زندگی النور مارکس عمیق تر بود ، دنبال کردن آن آرمان هایی که پدرش کارل را تحت تأثیر قرار داده بود و او را به یکی از سخنگویان سوسیالیستی تبدیل کرده بود که تحت آن متولد و بزرگ شده بود ، ارزشمند بود. یک زن تحصیل کرده ، یک زن بورژوازی که برای طبقه پرولتری ، برای حق برابری جنسیتی ، برای حق رأی جهانی مبارزه می کرد. دکترین ، یکی از مواردی که مورد مطالعه و درونی سازی ، تجزیه و تحلیل و کاوش قرار گرفت ، این فیلم خانم مارکس با توصیف نهایی او که برای بسته شدن فیلم روی فیلم نوشته شده بود ، احاطه دارد ، شاید آگاه باشد که آن چند سخنرانی انجام شده و آن عکسهایی که در حین کار نشان داده شده اند ، برای ترسیم آن کافی نبوده است. تصویری رضایت بخش از کار مارکس که فقط در ظاهر ناامید کننده است.

هویتی که بنابراین ، خانم مارکس در مورد زندگی شخصی یکی از سه دختر فیلسوف قرن نوزدهم بیش از تأمل در فعالیت های سیاسی و اجتماعی شخصیت اصلی ، می تواند در مارک مارکس در حوزه شخصی تأسف آور وابستگی شخصیت زن که در رابطه با او گفته می شود ، بیوگرافی کند. رگه عاشقانه ، توصیف شخصیت را شروع می کند از پیوندی که او را ناراضی و مقهور شریک زندگی خود ادوارد آولینگ می داند. خیانت غیر موجهی که فیلمنامه نویس و کارگردان فیلم سوزانا نیکیارایلی ، هم به خانم مارکس می کند و هم به فیلمبرداری خودش ، سینمایی آنقدر قوی و زنانه ، برای ادعای همان وضعیتی که فیلمساز در طول سالها برای تحکیم آن تلاش کرده است ، و به آنچه که در آن قرار دارد ، می رود. او می خواهد یک داستان عاشقانه توضیحی درباره وجود شخصیت اصلی و حرفه او داشته باشد ، اما این فقط یک آینه بدبخت و مبهم از او است.

خانم مارکس - اعتلای ناموجه یک عشق خانم مارکس ، فیلمبردار
حتی اگر او می خواست تسلیم جذابیت داستانی شود که می توانست بیننده را مجذوب خود کند ، بنابراین دسیسه رابطه ناکارآمد بین این دو عاشق را انتخاب کرد ، اما در ناسازگاری بلااستفاده است که خانم مارکس مسیر خود را کاملاً منحرف می کند. به جای اینکه پیگیری رابطه ای را که برای سالها انجام شده معنادار جلوه داده و به صورت پهلو نشان داده و ناسازگاری در استدلال ها و حرکاتی را که النور برای آنها جنگیده است نشان دهد ، کار نیچایارلی آنقدر مسطح می شود که قادر به ایجاد حتی آن گردباد لازم نیست. تا مردم را به اشتیاق طاقت فرسا یا تبعیتی باور داشته باشند که تمرکز زن را بر روی اولیینگ ضعیف توصیف می کند و باعث می شود که اهداف ارائه شده در روایت تقریباً بی فایده باشد و حاشیه ای اقدامات انجام شده توسط زن بسیار غیر قابل توضیح باشد.

انرژی سرکوب شده خانم مارکس که متعلق به مفسر او رومولا گارای است ، اما بسیار خوب ، اما به موارد ضروری برای شخصیتی که دوست داشتیم در میان قیام های پرولتری ببینیم ، کاهش می یابد ، در حالی که در بحث ها و اعتصابات طبقاتی که دارد ، در سیاست خود دفاع کرد. آنقدر شکنندگی به ضروری وارد شده و قدرتی که در یک لحظه انفجار نشاط شدید در کل فیلم کاهش می یابد ، به گونه ای که وقتی خود را نشان می دهد که نیاز دارد مخاطب را مستقیماً در مونولوگ ها با چشمانش به سمت دوربین مخاطب قرار دهد ، زیرا فاقد فیلم نامه یا تصویر مناسب در فیلم است. 'کار ، می خواهد تمام درونی برهم زننده النور مارکس را در بر بگیرد ، اما به نظر می رسد فقط یک تزئین برای یک فیلم است که باید از ایده اصلی آن تجدید نظر شود.

خانم مارکس - زنی که دوست داشتیم درباره خانم مارکس ، فیلمبردار بیشتر بدانیم
در روند ضعیف آن به عنوان یک کپی کمرنگ از زنی که در پایان فیلم ، ما بیش از آنچه در زمان شروع فیلم درباره او نمی دانیم ، این یک بلوغ کاملاً سبک شناختی است که باعث می شود ما حتی از عدم قول یک فیلم واقعاً انقلابی پشیمان شویم. در محیط های شگفت انگیزی که Susanna Nicchiarelli با دقت قاطع مدیریت می کند ، اما همیشه بسیار زیبا و هرگز بیش از حد اداره نمی شود ، جهت همیشه راه حل های بی عیب و نقصی برای بهبود بازیگر نقش اول زن خود و تنفس ست ها و لباس ها می یابد ، با لباس های استعداد ایتالیایی Massimo Cantini Parrini که قرن نوزدهم عاشقانه و پر زرق و برق به صحنه پردازی خانم مارکس.

در نارضایتی چهره ای که دوست داشتیم منشور آن را باز کنیم ، در تسلط آگاهانه تر دست سوزانا نیکیارلی ، چیزی از خانم مارکس باقی نمی ماند ، اما اشاره به متون و نوشته های ایجاد شده توسط قهرمان داستان ، که به دلیل داستان هایی از زنان که شروع به گفتن رایگان از مردانشان خوب است و ما دوست داریم که از آنها بخواهیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۰۱:۵۲
حسین طاهری

مندیبول: نقد و بررسی کمدی آقای اویزو
نقد و بررسی فیلم مندیبول ، فیلم کوئنتین دوپیکس که در ونیز 77 ارائه شد ، با درخشان فیلمنامه و کارگردانی سبک.

توسط Giulio Zoppello -5 سپتامبر 2020 22:15

شکی نیست که کوئنتین دوپیکس یک فیلمساز تا حدودی تفرقه انداز است. یا از آن متنفرید و یا آن را دوست دارید ، نیمی از اقدامات وجود ندارد و از زمان لاستیک و اشتباه همیشه چنین بوده است ، با این حال با مندیبول ، احساس می کنیم می گوییم شاید "آقای Oizo ”سرانجام چیزی خلق کرده است که واقعاً همه را راضی خواهد کرد.
آخرین تلاش آقای اویزو که به سبک و درخشان و سبک و با ریتم عالی نوشته شده است ، مطمئناً فیلمی است که این 77 امین جشنواره فیلم ونیز منتظر آن بود ، همچنین برای خلاص شدن از شر مالیخولیا و یکنواختی.
توجه داشته باشید ، در دوران Covid19 ، این از قبل خوش شانس است که می توانید آن را داشته باشید و می توانید در آنجا باشید ، و مطمئنا باربرا می تواند به کار خود افتخار کند ، اما جدی بودن بیش از حد پیشنهاد در درخشان The Duke و به ویژه در این Mandibules دو لنگر از نجات

مندیبول یک کمدی واقعا بدیع است


شخصیت های اصلی Mandibules ، کمی فیلم جاده ای ، کمی داستان علمی تخیلی با افتخار از سری B ، کمی تقلید مسخره آمیز ، کمی افسانه وحشیانه و بی احترامی ، سرگردان هستند ، ژان گاب و مانو خیلی بیدار (و بسیار گرسنه) نیستند (با بازی David) Marsais ، Grégoire Ludig) که به عنوان پیک مخفی کار می کنند تا چند یورو درآمد کسب کنند.
آنها باید کیف تحویل یک گیرنده اسرارآمیز دهند ، اما در مرسدس قدیمی و ضرب و شتم به سرقت رفته برای "ماموریت" ، متوجه می شوند که یک مسکو در داخل صندوق عقب قفل شده است. به مفهوم یک مگس واقعی اما به اندازه یک سگ متوسط.
آنها که مجذوب شده اند ، تصمیم می گیرند که او را حفظ کنند ، به او آموزش دهند و پول دربیاورند ، اما آنها با تصادف ، برخوردهای غیرقابل پیش بینی و بالاتر از همه با حماقت باور نکردنی خود کنار آمده اند ، که آنها را به نتایج فاجعه بار و خنده دار منتهی می کند.
همه در حالی که به نظر می رسد "مهمان" عجیب آنها پر از شگفتی است ، و در تعادل ، شاید حتی بسیار بیدارتر از این دو نفر ، مطمئناً یکی از خنده دارترین زوج هایی است که در سالهای اخیر در بینال دیده شده است.

مندیبول فیلمی است که عمق غیرمنتظره ای را در درون خود پنهان می کند
فک پایین 2

واقعاً یک فیلم بدیع ، کاملاً اندیشیده شده و هرگز ضرباهنگ و شادابی خود را از دست نمی دهد. در واقع می توان گفت که هرچه بیشتر ادامه یابد ، هرچه بهبود یابد ، مواد بیشتری به اثری اضافه می شود که تعریف و طبیعت آن دشوار است ، کمی شبیه حیوان غول پیکر که زندگی یک دوتایی واقعاً غیر قابل مقاومت را تحریف می کند.
فقیر ، دست و پا چلفت ، مضحک ، متلک و نابالغ به روشی تقریباً لمس کننده ، این دو قهرمان به یک سمبل نوعی کنجکاوی نوزادی باقی مانده نسبت به جهان می رسند و در عین حال ، آنها پرچم رد زشتی بورژوای modus vivendi هستند.
بورژوازی ای که در شخصیت های آدل اگزارکوپولوس ، هند مو ، رومئو الویس و کورالی روسیر بازی می کند ، نمونه های کاملاً کاملی در ترسیم انسانیت ناخوشایند ، خسته کننده ، مادی و بسیار کمتر از آنچه ادعا می کند ، است.
در حالت تعادل ، آنها بسیار مسخره تر از دو نفره بعید کمدین های زندگی هستند ، که Marsais و Ludig یک حرف غیر قابل مقاومت به آنها می دهند ، بدون اینکه اشتباه کنند که در دژاوو یا کلیشه "زوج عجیب" افتاده اند.

بین نقد مادی گرایی و شعر


داستان چندان پیچیده نیست ، اما دو یا سه پیچ و تاب به سادگی درخشان را ارائه می دهد ، و بیش از هر چیز کاملاً با شخصیت ها ، با بعد غیرقابل پیش بینی ، و بداهه پردازی پیوند می یابد که تنها سلاح واقعی دو بازنده متولد است.
بین مبادلات شخصی و آموزش sui generis ، مندیبولس همچنین فرصتی پیدا کرد تا به "ماریان" جدید Adèle Exarchopoulos اجازه دهد کمی از آن سینمای تألیفی اغلب یکنواخت و تاریک فاصله بگیرد.
کسی فکر می کند که اگر او به پروژه های سبک تر و جدی تر بپردازد ، می تواند جنبه های غیر منتظره و ویژگی های بازیگری را نشان دهد.
در هر صورت ، آنچه در این کمدی بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرد توانایی آن در مواجهه سبک با همه چیز است ، حتی "سیاسی ترین" یا "وجودی" ترین لحظات ، مانند بازیابی بعد احساسی در مقایسه با بعد مادی ، ستایش بازنده و بازنده. و همچنین ابعادی تقریباً هنری ، ذنی از زندگی ، در برابر شیدایی کنترل و دین "عملکرد" ​​مدرن ، در این قرن 21 که هرتسوگ به درستی آن را "خلوت" تعریف کرده است.
یک تنهایی همیشه مند و دقیق در مندیبولز ، همانطور که در آن فرقه خارق العاده بود که گنگ و احمق بود ، که این فیلم با احترام به آن اشاره می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۰۱:۵۲
حسین طاهری

Endless: بررسی فیلم با الکساندرا شیپ
الکساندرا شیپ و نیکلاس همیلتون شخصیت های اصلی درام نوجوانان اسکات اسپیرر Endless هستند ، آگاهی از لزوم حرکت به جلو با حفظ خاطرات. این فیلم از 23 سپتامبر در سینما پخش می شود که توسط عقاب پیکچرز توزیع می شود.

توسط Giulia Calvani -17 سپتامبر 2020 10:19

در چهارمین دوره حضورش به عنوان کارگردان اسکات اسپیر (Step Up Revolution، Midnight Sun: the sun at halfnight) کارگردان Endless ، متولد قلم آندره کیس و اونیل شارما است که مسیر تولد دوباره پس از از دست دادن یکی از عزیزان را روایت می کند. در نیمه راه Ghost - Phantom (1990) و The Twilight Saga: New Moon (2009) ، فیلم Speer عناصر کلاسیک فیلم نوجوانان را به خود اختصاص داده و آنها را به شکل جدید ، تاریک تر و دراماتیک تر از کارهای قبلی کارگردان ، که در آن وسواس است ، از بین می برد. ، وابستگی و سرگشتگی ساخت و ساز داستان را تا انحلال فشرده و مرجع نهایی تحریک می کند.

بی پایان: احساس زنده بودن در ارتباط با دیگری

برخی می گویند کسانی که ما را ترک کرده اند گاهی اوقات برای خداحافظی برمی گردند ، این آخرین تماس قبل از ناپدید شدن برای همیشه در سایه خاطرات است. برای کسانی که باقی مانده اند ، واکنش به ضرر غیرممکن به نظر می رسد و تنها تسکین دهنده دنیای جایگزینی است که ما قادر به ایجاد آن هستیم ، که در آن مرزهای بین واقعیت و فروپاشی غیر ممکن برای ایجاد فضای احشایی احشایی که یک احساس را زنده نگه می دارد ، ایجاد می کند.

برای رایلی (الکساندرا شیپ ، مردان ایکس: آخرالزمان) و کریس (نیکلاس همیلتون ، کاپیتان خارق العاده) جدایی با وجود زمینه های متفاوت ، والدین خصمانه و چشم اندازهای متناقض آینده هرگز گزینه ای نبوده است. تابستان با آرامش سپری می شود ، و در اسکله نشسته است تا پروژه های بزرگواری و نوجوانی را به اشتراک بگذارد ، زمانی که عشق هر زخم را درمان می کند و هر فاصله را پر می کند. هنگامی که رایلی در دانشکده حقوق دانشگاه جورج تاون پذیرفته می شود ، کریس بیانگر بیان حرفه واقعی هنری خود در جاه طلبی دوست دخترش نیست و از جدایی قریب الوقوع در یک مهمانی متزلزل می شود و به مشروبات الکلی می پردازد. در راه بازگشت ، طی یک بحث داغ ، این زوج در یک حادثه دلخراش درگیر می شوند که در آن پسر جان خود را از دست می دهد.

کریس که نامرئی است ، قادر به شنیدن حرفهایش نیست ، اما همچنان با دنیای بشری در ارتباط است ، در هاله ای از ابهام به سر می برد و در آنجا توسط جردن (DeRon Horton ، داستان ترسناک آمریکایی: 1984) ، ویرجیل گیرا و مدرن راهنمایی می کند که قوانین زندگی پس از مرگ را به او می آموزد. که با درد ، دو امتیاز را حفظ می کند. "تنها قانون مردن این است که شما نمی توانید با افراد زنده ارتباط برقرار کنید" ، اما همدستی این دو قهرمان به وسیله ای برای ارتباط فوق طبیعی آنها تبدیل می شود: این از طریق طرح های رایلی است که پسر به زندگی در عالم خرد خوشبختی روزمره ، غیر قابل مشاهده در نظر کسانی که در خود نیازی به حفظ حافظه تا آنجا که ممکن نیست. لذت بردن از این جهان موازی به معنای گرفتن جان شخص دیگری و پرداخت هزینه های گزاف برای دفاع از حافظه است.

بی پایان: "خوب پیش خواهد رفت و باورنکردنی خواهد بود"


این خاطرات است که ما را نجات می دهد ، مکان ها ، احساساتی که بر روی پوست ما نقش بسته است. این جعبه ای است که ما بلیط های پاره شده سینما ، دستگاه های پلاستیکی رستوران ، اولین نامه نوشته شده یا دریافت شده را در آن نگهداری می کنیم. با بی پایان اسکات اسپیر ، نسل های جوان را نسبت به درام از دست دادن حساس می کند ، و آنها را به ظرافت تدریجی عزاداری با ظرافت آگاهانه ، خفقان آور و حساس نزدیک می کند که خود را به پویایی خانواده القا می کند ، و همه تنش ها را برطرف می کند. حرکت به جلو به معنای فراموش کردن نیست ، اما استقبال از کمبود ، پذیرش زنده ماندن با یافتن در ارث قلب قدرت احساس زنده بودن است. برای دور نگه داشتن زمان ، از چیزی مشترک که در آن می توان خود را پیدا کرد ، چشمهای خود را بست و خود را فارغ از هرگونه محدودیت مکان و زمان تصور کرد.

کارگردانی فراگیر اسکات اسپیر در نزدیکی های بیانگر شخصیت های اصلی متمرکز است ، جلوه ای از عذابی قابل مشاهده که فقط کسانی که عاشق و گمشده اند می توانند آن را درک کنند: بازگشت به زندگی ، حتی اگر تنفس سخت داشته باشد. عادت به موجود ، ناقص و شکننده ، ناامید از بخششی که فقط از جانب خودش ناشی می شود: خوب خواهد بود ، باورنکردنی خواهد بود ، عالی خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۵:۲۵
حسین طاهری

اریک جودور: "هرچه فشار بیشتر شود ، خنده آزادتر خواهد شد"
اشتراک گذاری
اریک جودور: "هرچه فشار بیشتر شود ، خنده آزادتر می شود" © Coadic Guirec، BestImage
همچنین بخوانید
گیوم دو تونکدک در مورد نقش خود در Les Jokes de Toto صحبت می کند
مورد
گیوم دو تونکدک در مورد نقش خود در Les Jokes de Toto صحبت می کند
نمایش اسلاید
عشق یک مهمانی است ، فیلمی درباره پورنو با گیوم کانت: تیزر تبلیغ شده
مورد
مانند هر کس دیگری ، Les Chevaliers du Fiel نیز گاهی بحث می کند!
الودی فالکو ، منتشر شده در 15 اکتبر

اریک جودور به مناسبت بازدید از جشنواره فیلم La Roche-sur-Yon ، چهارشنبه 14 اکتبر 2020 با لوموند درباره وضعیت فعلی کمدی فرانسه و جذابیت بی وقفه آن برای شوخ طبعی صحبت کرد. .

جانشین رمزی بدیا ، که تمام کودکی خود را به نقل از برادران مارکس و باستر کیتون داد ، به تنهایی در صفحه بزرگ و کوچک سه رنگ راه خود را باز کرده است. در ستون های جهان ، 50 ساله اهل Meaux از دوران فراموش نشدنی دوتایی "اریک و رمزی" ابراز تاسف می کند: "هرچه بیشتر پیشرفت کنیم ، با پیشرفت در این مسیر پوچ ، خود را اصلاح می کنیم ، مردم کمتر ما را دنبال می کنند بسیار عجیب است که در لحظه بزرگترین بلوغ ما ، وقتی نوشتن و انتخاب های ما تقاضای بیشتری نشان می دهد ، مخاطب خود را از دست می دهیم. " از طرف دیگر ، این بازیگر با ژانر تمایل خود که به پوست او می چسبد ، از دستیابی به موفقیت مستقل در سینما خوشحال است: "برای ایجاد کمدی در یک محیط خصمانه ، در آنجا شرایط قوی ترین است. شکاف بزرگ تراژدی و کمدی مثمر ثمر است. هرچه فشار بیشتر شود ، خنده آزادتر می شود. "


"تخلف شرط طنز است"

اخیراً در ژان پاسکال زادی در "به سادگی سیاه" دیده شده است ، این علاقه مند به "شوخی فیزیکی ، فضیلت یک رابطه مصیبت بار با ماده" هنوز قصد دارد مردم را با کمال احترام بخنداند: "تخلف شرط 'شوخ طبعی." اریک جودور در مورد جنجال های موجود در مورد رنگین پوستان در هنر هفتم می خواهد بگوید که "اخیراً کارهای زیادی انجام شده است": "ما در فرانسه یک Roschdy Zem داریم که توانایی بازی در همه ثبت ها را دارد ، یک Omar Sy که ستاره شد و برنده سزار شد ، ما بازیگرانی مانند ردا کاتب ، رمزی بدیا و بسیاری دیگر داریم. و برای همه این بازیگران ، ما نقش هایی را ارائه می دهیم که لزوما با اصل آنها مطابقت ندارد ، یعنی این مهمترین چیز است. بنابراین ، نه ، من مطمئن نیستم که با وجود آنچه برخی از مردم می گویند ، مشکلی با خودم می بینم. " در هر صورت هرگز مانعی برای خنده نخواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۹
حسین طاهری

Kitbag: خواکین فونیکس در پوست ناپلئون برای یک زندگی نامه حماسی
Kitbag: خواکین فونیکس در پوست ناپلئون برای یک بیوگرافی حماسی © AMPAS / Zuma Press، BestImage
همچنین بخوانید
رابرت دنیرو ، لیدی گاگا ، آدام درایور و آل پاچینو برای تشکیل خانواده گوچی
مورد
رابرت دنیرو ، لیدی گاگا ، آدام درایور و آل پاچینو برای تشکیل خانواده گوچی
نمایش اسلاید
گلادیاتور در خلق اثر فرقه ای 20: 10 مرحله می گیرد
مورد
چرا دلقک ها اینقدر ترسناک هستند؟
الودی فالکو ، منتشر شده در 15 اکتبر

خواکین فونیکس برجسته همیشه بزرگتر فکر می کند. پس از جوکر ، همانطور که Deadline اعلام کرد ، چهارشنبه 14 اکتبر 2020 ، همراه رونی مارا در نقش ناپلئون برای ریدلی اسکات بازی خواهد کرد.

بیست سال پس از اکران "گلادیاتور" ، ریدلی اسکات با فیلم Commodus خود برای یک فیلم بلند جدید تاریخی دوباره متحد می شود. خواکین ققنوس ، که به تازگی در بازی در نقش یک مادر حیرت انگیز برای تبدیل شدن به بزرگترین مهره مهره شهر گاتهام در فیلم "جوکر" بسیار عالی عمل کرده است ، چیزی بیش از پیش بینی امپراطور ناپلئون در صفحه نمایش نخواهد بود. تردیدی نیست که این بازیگر که برای بازی در نقش یک دلقک خوش چهره جایزه اسکار دریافت کرده است ، می تواند سختگیری رهبر نظامی فرانسه را بگیرد تا بار دیگر مردم را غافلگیر کند.


ریشه های ناپلئون ، جنگ های او ، رابطه او با ژوزفین ...

Deadline نوید می دهد که "Kitbag" "یک حماسه ناپلئونی" باشد و درباره اهداف کارگردان بیشتر می گوید: "فیلم با ظهور سریع و بی رحمانه او به عنوان امپراتور ، نگاهی اصیل به خود می گیرد و تصویری صمیمی از ریشه ناپلئون را نشان می دهد. از منشور روابط اعتیاد آور و اغلب ناپایدار او با همسرش و عشق واقعی ، ژوزفین دیده می شود. " ریدلی اسکات می خواهد "نبردهای معروف ناپلئون ، جاه طلبی بی امان و ذهن استراتژیک حیرت انگیز او را به عنوان یک رهبر نظامی فوق العاده و چشم انداز جنگ به تصویر بکشد". و چرا "Kitbag"؟ یک اشاره ساده به ضرب المثل نظامی: "در بسته هر سربازی ستادی پنهان شده است".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۸
حسین طاهری

Dexter برای 10 قسمت جدید بازگشته است
دکستر برای 10 قسمت جدید بازگشته است © REX FEATURES، Sipa
همچنین بخوانید
در حالی که منتظر فصل 4 La Servante écarlate بود ، الیزابت ماس ​​برای 3 پروژه ثبت نام می کند
مورد
در حالی که منتظر فصل 4 La Servante écarlate بود ، الیزابت ماس ​​برای 3 پروژه ثبت نام می کند
مورد
"جوان و بی قرار": این سریال برای اولین بار در تاریخ خود متوقف شد
Pierre Champleboux ، منتشر شده در 15 اکتبر

هفت سال پس از اپیزود آخر که طرفداران را از هم جدا کرد ، سریال "دکستر" بازگشت غیرمنتظره ای را ارائه می دهد. بازگشتی که به شکل یک فصل نهم تشکیل خواهد شد و شامل ده قسمت منتشر نشده است که برای پاییز 2021 پیش بینی می شود.

در سال 2006 ، "دکستر" وارد تلویزیون های سراسر جهان شد و با پیشنهاد پیگیری ماجراهای یک قاتل زنجیره ای ، انقلابی در دنیای کوچک مجموعه های تلویزیونی ایجاد کرد. دلیل موفقیت عظیم این نمایش؟ مطمئناً این واقعیت که برای یک بار دیگر ، از دید قاتل و نه اینکه پلیس در تعقیب او بود ، از بینندگان دعوت شد تا این داستان مهیج را دنبال کنند. پس از هشت فصل ، این سریال در سال 2013 با قسمت آخر به پایان رسید که بسیاری از طرفداران را ناامید و ناامید کرد. اما هفت سال بعد ، یک دنباله در آستانه دیدن نور روز است و می تواند خیلی زود به هوا برود. آنچه شما باید درباره بازگشت مایکل سی هال به عنوان قاتل بدانید اینجاست.


یک فصل جدید "شایسته سریال اصلی"

این Deadline بود که خبر خوب را چهارشنبه 14 اکتبر 2020 اعلام کرد. رئیس مشترک کانال Showtime به همکاران آمریکایی ما گفت که چطور این بازگشت غافلگیرکننده امکان پذیر بوده است: "" دکستر "یک سریال خاص است ، میلیون ها طرفدار نسبت به Showtime ، و موفقیت آن به کانال ما کمک کرده است تا برجسته شود. شرط تجدید نظر در این شخصیت منحصر به فرد یافتن ایده ای خلاقانه و شایسته سریال اصلی بود. اعلام کند که دونده نمایش Clyde Phillips و Michael C. Hall آن را پیدا کرده اند. ما نمی توانیم منتظر تور باشیم و نتیجه را به جهانیان نشان دهیم! " برای اطلاع ، تهیه کننده اجرایی کلاید فیلیپس تا حدودی مسئول موفقیت سریالی است که از فصل یک تا پنجم آن را نوشت و تولید کرد. پس از عزیمت وی ​​بود که فصل های گذشته که از نظر بسیاری از طرفداران ناامید کننده بود ، فیلمبرداری شد.

در حال حاضر ، هیچ چیز در طرح این فصل 9 "دکستر" مشخص نشده است. با این حال ، ما می دانیم که فیلمبرداری برای ابتدای سال 2021 برنامه ریزی شده است و اگر همه چیز خوب پیش برود ، پخش باید از پاییز همان سال آغاز شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۷
حسین طاهری

تومر سیسلی به یک بازیگر 5 ستاره برای تولید نت فلیکس پیوست
تومر سیسلی به جمع بازیگران 5 ستاره تولید نتفلیکس پیوست © Giancarlo Gorasini، BestImage
همچنین بخوانید
پینوکیو از گیلرمو دل تورو: کیت بلانشت به جمع بازیگران پیوست
مورد
پینوکیو از گیلرمو دل تورو: کیت بلانشت به جمع بازیگران پیوست
مورد
شارون استون روزی را که نزدیک به مرگ بود به خاطر می آورد
مگان بله ، منتشر شده در 16 اکتبر

کارگردان آدام مک کی ("معاون") برای تولید جدید خود "نگاه نکن" با بازی ستاره هایی چون لئوناردو دی کاپریو ، جنیفر لارنس ، مریل استریپ ، کیت بلانشت و بسیاری دیگر بازیگران مشهوری را پیشنهاد داده است. در کنار این نام های بزرگ در سینمای آمریکا ، یک فرانسوی کوچک به نام تومر سیسلی نیز حضور دارد.

در سال 2013 ، تومر سیسلی از میان بازیگران انتخابی هالیوود عبور کرد تا جایگاه خود را در میان بزرگترین ها بدست آورد. اگر او بخشی از بازیگران کمدی "میلرزها ، یک خانواده مبتدی" بود که جنیفر آنیستون ، جیسون سودئیکیس یا اما رابرتز را دور هم جمع می کند ، این بازیگر فرانسوی نتوانست اقیانوس اطلس را بشکند. در سال 2020 ، همه چیز برای لارگو وینچ تغییر خواهد کرد.


کمدی با احساسی پسا-آخرالزمانی

کارگردان آمریکایی آدام مک کی به بازیگر فرانسوی پیشنهاد بازی در کمدی فاجعه جدید "نگاه نکن" با بازی های لئوناردو دی کاپریو ، جنیفر لارنس ، مریل استریپ ، کیت بلانشت ، تیموتی شلامت ، جونا هیل ، آریانا گراند ، کید کودی هیمش پاتل و راب مورگان. بنابراین ، بسیاری از ستارگان بزرگ آمریکایی در همان فیلم Netflix با هم دیدار می کنند. اتفاقی که از "سال نو مبارک" گری مارشال در سال 2011 رخ نداد.

این فیلم سینمایی پنج ستاره به کارگردانی و نویسندگی کارگردان فیلم کوتاه بزرگ ، سفر دو ستاره شناس غیر جدی در صنعت را دنبال خواهد کرد که سعی خواهند کرد به بشر هشدار دهند که یک سیارک با گشت و گذار در زمین ، زمین را تهدید می کند رسانه ها ، با اطلاعات قانع نشده اند. به گزارش ورایتی ، پیش بینی می شود فیلمبرداری قبل از پایان سال آغاز شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۵
حسین طاهری

دامبو ، پیتر پن ... کارت هشدار صادر شده برای برخی از فیلم های دیزنی
دامبو ، پیتر پن ... کارت هشدار صادر شده برای برخی از فیلم های دیزنی © Walt Disney Pictures، DR
همچنین بخوانید
مولان ، جنگ ستارگان ، تنت ... موجی از لغو سینما
مورد
مولان ، جنگ ستارگان ، تنت ... موجی از لغو سینما
نمایش اسلاید
10 صحنه دلخراش از کارتون ها
مورد
"Blackface": چرا یک رنگ پوست دیگر به خود بدهید می تواند یک مشکل باشد
الودی فالکو ، منتشر شده در 16 اکتبر

در ماه های اخیر ، طوفانی از جنجال بر سر پلتفرم HBO و کلاسیک Gone with the Wind رفته و مسائل دیگری را پس از آن مطرح کرده است. پس از این شوک ، استودیوی میکی موس به بازتاب مشکلات تبعیض و نژادپرستی ادامه داد.

در روز جمعه ، 16 اکتبر سال 2020 ، پلت فرم + دیزنی اعلام کرد که جعبه های هشدار را در مقابل برخی از این فیلم های انیمیشن عالی مظنون به نژادپرستی قرار می دهد. در بیانیه رسمی توضیحاتی که روی صفحه نمایش ارائه خواهد شد فاش شد: "در این بیانیه آمده است: این برنامه شامل تصویرگری منفی و / یا سو abuse استفاده از مردم یا فرهنگ ها است. این کلیشه ها در آن زمان نادرست بودند و هنوز هم وجود دارند." ما به جای قطع این مطالب ، ترجیح می دهیم تأثیرات منفی آن را تبلیغ کنیم ، از آن بیاموزیم و بحث هایی را برای ایجاد آینده ای فراگیرتر با هم ایجاد کنیم. دیزنی داستان هایی با مضامین الهام بخش و بلند پروازانه ایجاد می کند که نشان دهنده تنوع غنی بشریت است. در سراسر جهان. "


درباره کدام فیلم ها صحبت می کنیم؟

شش فیلم سینمایی در اولین تیتراژ خود با این ذکر برچسب گذاری می شوند. "پیتر پن" (1953) توسط این به روزرسانی متن منتقل شده است. دیزنی اینگونه توجیه می کند: "این فیلم مردم محلی را به صورت کلیشه ای توصیف می کند که نه تنوع آنها و نه سنتهای اصیل فرهنگی آنها را منعکس نمی کند. این نشان می دهد که آنها به زبانی نامفهوم صحبت می کنند و دائماً به" پوست سرخ ها اشاره می کنند. ". ، اصطلاحی توهین آمیز است. پیتر و کودکان گمشده ، با پوشیدن کلاه و سایر تروپ های اغراق آمیز ، نوعی تمسخر و تصاحب فرهنگ و تصاویر فرهنگ محلی رقصیده اند." همان داستان درباره "دامبو" (1941): "کلاغ ها و آهنگ های آنها ادای احترام می کنند دیزنی در وب سایت خود نوشت ، از نمایش های نژادپرستانه ، که طی آن هنرمندان سفید پوست صورت خود را سیاه کرده و لباس های پاره کرده بودند ، یادآور و تمسخر بردگان آفریقایی از مزارع جنوب. رهبر این گروه جیم کرو است و با استناد به قوانینی که نژاد جنوب آمریکا را جدا کرده است. "

گربه های "Aristocats" (1970) به شخصیت گربه سیامی با چشم های مایل ، شون گون متصل هستند ، که آواز می خواند همه می خواهند با انگلیسی شکسته و با کمک درامز برای پیانو نواختن گربه شوند. در کتاب جنگل (1968) مشکل از شاه لویی تنبل است که با لهجه صحبت می کند. میمون بزرگ به عنوان کاریکاتوری نژادپرستانه از آفریقایی آمریکایی ها دیده می شود. به همین ترتیب ، زیبایی و ولگرد (1955) به حیوانات کلیشه ای اختصاص یافته است (سیامی و سی آم ، سیهوآوا پدرو مکزیکی و بوریس تازی روسی). سرانجام ، La Mélodie du Bonheur (1946) به دلیل داشتن تصویر شاد از بردگی ، کارت قرمز دریافت کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۳
حسین طاهری