دانلود فیلم

دانلود فیلم

دانلود فیلم

دانلود فیلم

- مصاحبه: PAULO BRANCO ، تهیه کننده (های) افسانه ای -
 "هر چیزی را بچرخان ، اما بگو موتور ..."

 
اولیویرا ، روئیز ، مونتیرو ، بیته ، شرودر بهترین فیلم هایشان را مدیون او هستند. فیلمسازان فرانسوی مانند فریرا باربوسا ، آمالریک یا هونوره نیز با او کار کرده اند. پائولو برانکو با داشتن تقریباً 300 فیلم معتبر ، پرکارترین تهیه کننده تاریخ سینمای مستقل است. با هر بار ، روش کار یکسان: سریعتر از سایه خود ، و بدون یک سکه در حساب. به طور خلاصه ، برعکس یک حرفه ای در حرفه است. - توسط تیری لوناس
 
چگونه تبدیل به تهیه کننده مستقلی می شوید که بیشترین فیلم را در جهان تولید کرده است؟ هیچ وقت دوست نداشتم تهیه کننده شوم. حرفه من ، مدیون شانس هستم. من بیست و چهار ساله بودم ، هیچ پولی در جیبم نبودم و بدون سند در پاریس بودم. یک روز عصر ، به دیدن فیلمی از ورنر شرروتر می روم و در خروجی ، ساعت حدود دو بامداد ، با اتومبیلرانی حرکت می کنم. ماشین متوقف می شود. پشت فرمان ، فردریک میتران است. من به عنوان یک روزنامه نگار بازی می کنم و فقط برای کسب درآمد به او می گویم که دوست دارم با شرودر مصاحبه کنم. او پاسخ می دهد: "این خوب است ، او در حال حاضر با من زندگی می کند. روز بعد خودم را در کنار شرودر در اولین نمایشی از پیتر هندکه ، سوار بر دریاچه کنستانس ، با جرارد دپاردیو دیدم. در کنار من ، Bulle Ogier بود. او فکر کرد من دوست پسر جدید ورنر هستم. من کاملا هیچ کس نبودم. اما نکته جالب این است که ، من در آن شب با همه مردم آنجا کار کردم. در بسیاری از فیلم ها ، جرارد ، پیتر هاندکه ، من با او فیلم ساختم. ورنر ، من سه تا کردم! همه اینها فقط به این دلیل است که هنگام رانندگی در اتومبیلرانی با اتومبیل فردریک میتران برخورد کردم.
 
و بعد از آن ؟ سپس ، یک چیز منجر به چیز دیگر ، از یک سالن سینما در République ، در پاریس مراقبت کردم. از آنجایی که هنوز هیچ مقاله ای نداشتم - حتی مرا از فرانسه بیرون کردند - سرژ دانی ، که در آن زمان هنوز در Cahiers du Cinéma بود و اکنون یک دوست بزرگ بود ، مدیر شرکت من شد. هنوز پاسخ او را به یاد دارم روزی که به او گفتم دیگر نیازی به چنین کاری نیست: "پائولو ، من واقعاً ناامید شده ام ، همیشه فکر می کردم به خاطر تو در زندان خواهم ماند ..." (می خندد) ) این اتاق به تدریج به لانه ساز فیلمسازان تبدیل شده است. گرل آنجا در خانه بود. یوستاس که از تهیه کنندگانش عصبانی بود ، تمام نسخه های مامان و فاحشه را برای من آورد. او شب ها را در آنجا گذراند و در مورد رنوار صحبت کرد. Rivette آمد تا آزمایش کند ، زیرا منفی L'amour fou سوخته بود. من همچنین یک شب اسطوره ای در حمایت از فیلم دانیل اشمید ، سایه فرشتگان را به خاطر می آورم که به غلط به یهود ستیزی متهم شد. اینگرید کاون ، فاسبیندر ، فوکو ، دنی و تعداد زیادی دیگر آمده بودند. بحث بسیار داغ بود ، سطح بالایی داشت. امروز همه اینها دیگر ممکن نیست ...
 
چرا ؟ زیرا در آن زمان ، X مانند Y فکر نمی کرد و برای آن جنگید. امروز ، وقتی نقدی درباره Le Parisien یا Dauphiné Libéré می خوانید ، تقریباً همان نقد و بررسی Télérama است. همه منتقدین در مورد فیلم ها به همان شیوه ، از Cahiers گرفته تا France Soir ، با همان رمزهای عبور صحبت می کنند. اما سلام ، دهه های 1960 و 1970 دورانی از سینما بود ، زمانی خارق العاده با بیت ، مونتیرو ، تروفو ، بارت ، دوراس ...
"گاهی اوقات من تعجب می کنم که تهیه کنندگانی که هر دو سال یک فیلم تولید می کنند با روزشان چه می کنند. آنها باید در محافل دور بزنند. "
چطور با دوراس رابطه داشتید؟ در یک لحظه ، او تقریباً هر روز با من تماس می گرفت.
 
چرا ؟ برای شناختن ورودی های فیلم هایش (می خندد). من مجذوب شده بودم او گاهی به من می گفت: "پائولو ، من نمی دانم چگونه توان انجام چنین کارهای زیبایی را دارم ..." تا حدودی به لطف او بود که من تهیه کننده شدم. او به من گفت: "پائولو ، شما باید به من کمک کنید تا Aurélia Steiner را تولید کنم - اما Marguerite ، من تهیه کننده نیستم. - این بسیار ساده است: شما 10 هزار فرانک به من می دهید ، درصدی می گیرید و حق دارید فیلم را در تئاتر خود نمایش دهید. - آه ، آیا این تولید کننده است؟ - بله بله همین است! "
 
و آیا در واقع تولید کننده بودن چیست؟ بخشی از آن است. هنگامی که Eustache La Maman و la lana را فاحشه کرد ، چهار پسر بودند. چهار امروز ، حتی در فیلم های شکست خورده ، پانزده یا بیست نفر کمتر نیستند. برای یک شعله در قلب من ، در سال 1987 ، تانر به من گفت ، "من بیش از چهار فناوری نمی خواهم. و آنها این کار را ساعت چهار انجام دادند. شما می گویید امروز به یک کارگردان تقریباً کتک می خورید (می خندد).
 
چه چیزی گم شد؟ سرعت ، انعطاف پذیری ، خطر ، جنون و خودانگیختگی. من برای شما مثالی می زنم: در سال 1980 ، من Le Territoire de Raoul (روئیز ، یادداشت سردبیر) را شلیک کردم و از پول راجر کورمن ناامید شدم که به دست من نرسید. همانطور که در همان زمان پایان می دهم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۶
حسین طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی